مطابق با برنامۀ از پیش اعلام شده، برنامۀ تفریحی کوهپیمایی سازمان بینالمللی ایواما شینشین آیکیدو و مؤسسۀ فرهنگی ورزشی مدرسۀ آیکیدو، با حضور استاد محمد عربسرخی، تنها نماینده و مرجع سازمان بینالمللی «ایواما شینشین آیکی شورِن کای» و بنیانگذار و رئیس «آیکیدوی سنتی ایواما» در ایران، در روز جمعه ۱۳ بهمنماه ۱۴۰۲ برگزار گردید.
روز جمعه، اعضای ثبتنامی، رٲس ساعت ۷ صبح در پارکینگ مجموعۀ توچال حضور به هم رساندند و باتوجه به برنامهریزی انجام شده، به سمت ایستگاه اول توچال حرکت کردند و پس از یک پیادهروی نیمساعته به محل فروش بلیت تلهکابین رسیدند. خوشبختانه زمانبندی استاد عربسرخی به گونهای بود تا اعضا با ساعات شلوغی تلهکابین مواجه نگردند.
پس از خرید بلیت رفتوبرگشت از ایستگاه یک به ایستگاه پنج، هر چند نفر از اعضا، سوار یک کابین بر روی نوار نقالۀ تلهکابین به مقصد ایستگاه پنج توچال شدند.
تماشای کوهستان برفی از پشت شیشههای کابینها توأم با گفتگو و شوخی افراد هر کابین با هم در داخل کابینشان، زمان حدوداً ۲۰دقیقهای تا ایستگاه موردنظر را دلچسب و جذاب ساخته بود.
بعد از رسیدن به ایستگاه پنجم و خروج از کابینها و گرفتن چند عکس دستهجمعی با فضای تلهکابین، مشاهدۀ فضای پوشیده از برف ایستگاه، افراد را ترقیب کرد که کمی برفها را لمس کنند و حتی کمی هم به سمت هم پرتاب کنند تا مسیر کوتاه چندقدمی تا داخل پناهگاه طی گردد.
پناهگاه ایستگاه پنجم، کلبۀ بزرگ سنگیای بود که رستوران، بوفه، میز و صندلی برای صرف غذا و همچنین سرویس بهداشتی داشت. اعضا با وجود شلوغی محیط پناهگاه، موفق شدند یک میز و چند صندلی خالی پیدا کنند تا به صرف صبحانه و کمی استراحت بپردازند. ساندویچ تخممرغ، غذای تدارک دیدهشده برای وعدۀ صبحانه بود که پس از تحویل هر ساندویچ به هریک از افراد و میل کردن آنها، افرادی که علاقه به صرف غذای گرم داشتند، مختار به خرید از بوفۀ پناهگاه بودند.
بعد از مدتی صحبت و همنشینی، اعضا به صلاحدید استاد، از پناهگاه خارج شده و به فضای بکری برای برفبازی رفتند.
در میان هیاهو و برفبازی افراد، استاد عربسرخی، تکتک هنرجویان را یکبهیک، با پرتاب گلولههای برفی بزرگ غافلگیر میکرد که یکی از بچهها که دوربین عکاسی مجموعه را در دست داشت و مسوولیت گرفتن عکس بهعهدۀ وی بود، با گرفتن عکسهای در لحظات را همراهی میکرد.
برفبازی هنرجویان کار را به آنجا کشاند که پرتاب برف به همدیگر راضیشان نکرد و شوخیشوخی به دفن یکدیگر در برف دست زدند و مشغول رقابتی چالشبرانگیز شدند. بعد از فارغ شدن از برفبازی که روز به حدود بعدازظهر رسیده بود، به پیشنهاد یکی از خانمها به صرف چای گرم زیر سقف یک آلاچیق بتونی در فضای بسیار سرد و برفی محوطه پرداختند.
چون زمان از اذان ظهر مقداری گذشته بود و مسیر برگشت هم مدتی را به خود اختصاص میداد و افراد نیز احساس گرسنگی میکردند، به پیشنهاد استاد، همگی برای ترک ایستگاه پنج مسیر کوهپیمایی کوه توچال که فضایی لذتبخش و سفیدپوش از برف بود، به سمت جایگاه خروج از ایستگاه و سوار شدن به کابینهای تلهکابین رفتند و پس از گذراندن مسیر نسبتاً طولانی صف سوار شدن و تماشای متناقض آفتاب گرم و کوهستان برفی سرد در کابینهای بازگشت به ایستگاه اول توچال رسیدند و جهت استراحت و انجام فریضۀ نماز و نیز خوردن کنسروهای لوبیای از پیش تدارکدیدهشده و کمی گرمشده بر روی یکی از شوفاژهای نمازخانۀ ایستگاه یک بهعنوان وعدۀ غذایی نهار، چند ساعتی را در آن مکان گذراندند.
با نزدیک شدن به زمان پایانی روز و غروب آفتاب، همگی بهسمت پارکینگ مجموعۀ تفریحی ورزشی توچال حرکت کرده و با خداحافظی از یکدیگر و تشکر و قدردانی از زحمات استاد عربسرخی و همچنین سوار شدن به ماشینهای افراد هممسیر، این اردوی خاطرهانگیز را به پایان رساندند.